خودمو خودت
یک عمر در حسرت کنار همدیگه بودن این دو حروف ام. تا ابد هم این حسرت تو دلم هست. تو که نیستی نمی بینی دارم این گوشه می پوسم چشمامو می بندمو قاب عکس تو می بوسم خوابی و خبر نداری که دارم من من می میرم جای دستای قشنگت دستای خاک ومی گیرم خاطرات تو هنوزم می یاره غم تو دل من رفتی وتنهام گذاشتی منو با یه آسمون غم دل تنها وغریبم داره این گوشه می میره ولی باز وقت مردن باز سراغتو می گیره تو که نیستی نمی بینی دارم این گوشه می پوسم چشمامو می بندمو قاب عکستو می بوسم خوابی وخبر نداری که دارم من من می میرم جای دستای قشنگت دستای خاک ومی گیرم اگه هنوزم نشستم پای عهدهایی که بستم واسه اینه عاشقم من چشم به راه تو نشستم راحت و آروم خوابیدی بی خبر از مردن من تو که نیستی نمی بینی دارم این گوشه می پوسم چشمامو می بندمو قاب عکس تو می بوسم خوابی وخبر نداری فردا شب تنها ترینی چشماتو وا میکنی و چشم بستمو می بینی پشت سرت نگاه نکن بذار نگات یادم بره برو پشیمون نمیشی این دفعه بار اخره پشت سرت نگاه نکن حتی اگه صدات کنم حتی اگه گریه کنم ذل بزنم نگات کنم ما رو نساختن واسه هم تو قسمت من نبودی بذار که از یادت بره یه روزی عاشقم بودی
Power By:
LoxBlog.Com |