خودمو خودت
وقتی مردم گریه کن که غمهای دلت سبک شه
گریه کن شاید که گریه مرحم درد تو باشه
جونمو به لب رسوندی قصه جدایی خوندی
روی قولهای قشنگت قول آرزو نشوندی
عشق من پاک ومطهر عشق تو جامی پر از زهر
زهر تو دادی به خوردم دیدی دق کردم و مردم
دستاتو بدار تو دستم که دیگه رفتنی هستم
تو قبول نکن شکستم تکیه کن به قلبم خستم
تو دلم غمی نشسته تو چشام اشک حلقه بسته
گریه کردن دیگه بسه ببین دلم چه بی کسه
نظرات شما عزیزان:
خيلي قشنگ بودن . حسشون ميكنم . چون خودمم گرفتارشم عشقو ميگم . اما ما منتظر وصاليم اگه خونوادهامون راضي شن . .gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
سلام وصال جون شرمنده نمیتونم عوضش کنم اخه شعرات خیلی قشنگه. .gif)
.gif)
webloge u ham naze hony ღmovaffagh bashiღღღღღ
نوشته شده در یک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:, ساعت
17:34 توسط وصال| 5 نظر |
Power By:
LoxBlog.Com |